بهترین راه برای برش ورق فولادی چیست؟

هواگاز، پلاسما، لیزر یا واترجت
راههای متعددی برای برش ورق وجود دارد، برخی مناسب روشهای برش اتوماتیک و برخی نیستند. برخی مناسب ورقهای نازک و برخی مناسب ورقهای ضخیم تر. برخی آهسته هستند و برخی سریع و برخی ارزان و دیگری گران. برخی دقیق و برخی نادقیق. در ادامه ۴ روش اولیه مورد استفاده در دستگاههای CNC را بررسی می کنیم و هرکدام را از نظر نقاط قوت و نقاط ضعف بررسی می کنیم.

 

Oxy-Fuel Cutting

برش هواگاز
برش هواگاز یا برش با شعله، قدیمی ترین روش برش آهن می باشد. روشی که عموما ساده و با تجهیزات و لوازم مصرفی ارزان در نظر گرفته می شود. یک تورچ هواگاز می تواند ورق خیلی ضخیم را برش دهد که در درجه اول محدود به مقدار اکسیژن است که می تواند تحویل داده شود برش ۳۶ اینچ(۹۱۴ میلیمتر) یا حتی ۴۸ اینج(۱۲۲۰ میلیمتر) ورق استیل با هواگاز بی سابقه نیست. با این وجود برای برش شکلهای مختلف از ورق استیل، اکثر کارها بر روی ورق به ضخامت ۱۲ اینچ (۳۰۴ میلیمتر)و نازک تر انجام می شود.

وقتی به درستی تنظیم باشد، تورچ هواگاز یک برش صاف و سطح برشی متعامد ایجاد می کند. مقدار کمی پلیسه در لبه پایینی و بالایی است که با گرمای برش گرد شده است.این سطح برش برای کاربردهای زیادی بدون عملیات حرارتی ایده آل است.
برش هواگاز برای ورقهای ضخیمتر از ۱ اینچ(۲۵ میلیمتر) ایده آل است ولی برای ورقهای تا ¼ اینچ(۶ میلیمتر) هم با سختی هایی قابل استفاده است. این فرایند نسبتا آهسته است و حدود ۲۰ اینچ(۵۰۸ میلیمتر) در دقیقه برای متریالی ۱ اینچ (۲۵ میلیمتر) بالا می رود. نکته مثبت دیگر درباره برش هواگاز استفاده از چند تورچ برش همزمان است که تولید را چند برابر می کند.

 

Plasma Cutting

برش پلاسما
برش قوس پلاسما یک فرایند عالی برای برش صفحات فولادی کم کربن است که سرعت بسیار بالاتری نسبت به برش هواگاز دارد، اما فاقد برخی کیفیت های لبه است.
این جایی است که پلاسما دو رو دارد. کیفیت لبه یک محدوده خوب دارد که بسته به جریان برش، معمولا از حدود ۴/۱اینچ (۶ میلیمتر) تا ۱٫۵ اینچ(۳۸ میلیمتر) متغیر است. تعامد سطح برش زمانیکه ورق بسیار نازک یا بسیار ضخیم ( بیرون از محدوده ای که ذکر شد ) قرار داشته باشد از دست می رود، حتی با وجود اینکه کیفیت برش سطح ممکن است مطلوب باشد.
از آنجا که یک سیستم کامل نیاز به منبع تغذیه، خنک کننده اب (در سیستم های بیش از ۱۰۰ آمپر)، یک کنترل گاز، اتصالات شیلنگ ها و کابل ها و خود تورچ دارد، می تواند در مقایسه با هواگاز گرانتر شود. اما افزایش بهره وری پلاسما در مقابل هواگاز این هزینه ها را براحتی جبران می کند.برش پلاسما میتواند با چندین تورچ انجام شود با این حال افزایش هزینه ها معمولا این تعداد را به ۲ تورچ محدود می کند. با این حال، برخی از مشتریان به اندازه سه یا چهار سیستم پلاسما در یک دستگاه را انتخاب می کنند، اما معمولا از تولید بالایی برخوردارند که حجم زیادی از قطعات مشابه را برای پشتیبانی از یک خط تولید فراهم می کنند.

Laser Cutting
برش لیزر
فرایند برش لیزری مناسب برای برش ورق از ضخامت پایین تا حدود ۱٫۲۵ اینچ(۳۱ میلیمتر) است. فراتر از محدوده ۱ اینچ(۲۵ میلیمتر)، همه چیز باید درست باشد تا اینکه به طور قابل اعتماد کار کند، از جمله مواد (فولادهایی با گرید لیزر)، خلوص گاز، وضعیت نازل و کیفیت پرتو.
لیزر فرآیند بسیار سریعی نیست، زیرا در فولاد کم کربن، اساسا فقط یک فرایند سوزاندن است که از گرمای شدید یک پرتو لیزر متمرکز به جای شعله پیش گرم استفاده می کند ، بنابراین، سرعت به سرعت واکنش شیمیایی آهن و اکسیژن محدود می شود . لیزر، با این حال، یک روند بسیار دقیق است. یک کرف بسیار باریک ایجاد می کند و بنابراین می تواند خطوط بسیار دقیق و حفره های دقیق کوچک را برش دهد.کیفیت لبه معمولا بسیار، بسیار خوب است که با تعامد خوب وزبری سطح بسیار کم همراه می شود.
چیز دیگری که در مورد فرآیند لیزر است، قابلیت اطمینان است. عمر مصرفی بسیار طولانی است و اتوماسیون ماشین بسیار خوب است، به طوری که بسیاری از عملیاتهای برش لیزر می تواند اتوماتیک انجام شود. تصور کنید، یک صفحه ۱۰(۲۵۰ میلیمتر) در ۴۰ اینچ( ۱۰۰۰ میلیمتر) فولادی با ضخامت ½ اینچ (۱۲ میلیمتر) را روی میز بارگیری کنید، با فشار دادن دکمه «شروع»، سپس به خانه برمی گردید. هنگامی که صبح بر می گردید، می توانید صدها قطعه برش خورده و اماده را بارگیری کنید.
با توجه به پیچیدگی رساندن پرتو، لیزر CO2 قادر به برش با چند هد در یک ماشین نیست. با این حال، با لیزرهای فیبر، برش با چند سر امکان پذیر است.

Waterjet Cutting
برش واتر جت
برش واترجت نیز یک کار بسیار عالی برای برش انجام می دهد که باعث می شود برش صاف و بسیار دقیق انجام شود. دقت برش واترجت می تواند از برش لیزر فراتر رود زیرا صاف بودن لبه می تواند بهتر باشد و هیچ گونه دفرمگی گرمایی وجود ندارد. همچنین، واتر جت در مقایسه با لیزر و پلاسما محدودیت ضخامت ندارد. محدودیت عملیاتی برش واترجت ، به دلیل طول زمان برش آن ضخامت، و تمایل جریان آب به واگرا شدن در حدود ۶ (۱۵۰ میلیمتر) تا ۸ اینچ (۲۰۳ میلیمتر) است.
اشکال دربرش با واترجت هزینه عملیات است. هزینه های تجهیزات بالادستی، به علت هزینه بالای پمپ تقویت کننده، کمی هزینه های بالاتری نسبت به پلاسما دارند، اما نه به اندازه لیزر. اما هزینه ی هر ساعت برای اجرای واترجت در درجه اول به علت هزینه ساینده گرانیت که در برش قرار می گیرد، خیلی بیشتر است،
برش واترجت نیز می تواند با هدهای متعدد برش باشد ومی تواند با یک پمپ تقویت کننده نیز انجام شود. اما هر هد برش اضافی نیاز به جریان آب بیشتری دارد که یا نیاز به یک پمپ بزرگتر یا یک اوریفیس کوچکتر دارد.

معیار تصمیم گیری
پس چگونه می توان بهترین تصمیم را برای استفاده از فرآیند انتخاب کرد؟
۱٫ شروع با ضخامت:
• نازکتر از ۰٫۰۸۰ اینچ (۲ میلیمتر) استفاده از لیزر.
• نازکتر از ۰٫۱۲۵ اینچ ( ۳ میلیمتر)استفاده از پلاسما یا لیزر.
• نازکتر از ۰٫۲۵۰ اینچ (۶ میلیمتر) از واتر جت، پلاسما یا لیزر استفاده کنید.
• بیش از ۸ اینچ( ۲۰۰ میلیمتر) استفاده از هواگاز.
• بیش از ۲ اینچ (۵۰ میلیمتر) استفاده از هواگاز یا واتر جت
• بیش از ۱٫۲۵ اینچ (۳۱٫۷۵ میلیمتر) استفاده از پلاسما،هواگاز یا واترجت
۲٫ شرایط دقت و کیفیت را در نظر بگیرید:
• آیا می توانید کیفیت پلاسما را بپذیرید؟ اکثر قطعات ساخته شده از ورق فولادی می توانند فقط با استفاده از یک برش پلاسما بدون عملیات اضافی ( مثلا سنگ زنی) جوش داده شود.
• آیا می توانید منطقه آسیب گرما را از هواگاز، پلاسما یا لیزر بپذیرید؟ اگر نه، از واترجت استفاده کنید.
۳٫ در نظر بگیرید که کدام مهم تر است: بهره وری یا هزینه؟
• اگر میزان تولید مهم تر باشد، واتر جت را پاک کنید.
• اگر سرمایه گذاری اولیه کم و کم هزینه عملیاتی مهم است، به هواگاز نگاه کنید.
تعیین کننده ها:
• آیا می توانید از روی ضایعات گاه به گاه در پایین ورق بگذرید؟ اگر نه، از واترجت یا لیزر استفاده کنید.
• آیا عملیات ثانویه نیاز به سوراخ های کاملا گرد دارد؟ اگر چنین است، از واتر جت یا لیزر استفاده کنید.

 

چند ابزار
آیا قطعات خود را با ۲ تورچ، ۴ تورچ یا بیشتر برش می دهید؟ پس هواگاز لیزر و پلاسما را پس می زند.. برش با تورچهای های پلاسما چندگانه ممکن است، اما هنگامی که سرمایه گذاری اولیه برای تمام تجهیزات را در نظر بگیرید، گران می شود. با استفاده از واتر آب، چند پمپ جت آبي را می توان با یک پمپ تشدید کننده اجرا کرد، اگر شما یک پمپ با جریان کافی به اندازه کافی برای حمایت از چند سر خریداری می کنید. برش لیزری به طور سنتی محدود به یک سر برش مجزاست، هرچند لیزر فیبر، فرصتی برای برش همزمان چند سر را می دهد.
مورد دیگر ایده برش چند مرحله ای است ، با استفاده از دو فرایند برش در همان یک قطعه. فرایندهایی که منطقی ترین ترکیب هستند عبارتند از واتر جت و پلاسما، یا واترجت و هواگاز، با تکنولوژی لیزر جدید فیبر، اکنون می توان لیزر و پلاسما یا لیزر وهواگاز را ترکیب کرد. مزیت برش چند مرحله ای توانایی استفاده از روند کندتر و دقیق تر برای برخی از خطوط است، اما پس از آن به فرآیند سریع تر و ارزان تر برای خطوط دیگر تبدیل می شود. نتیجه ،تولید قطعات با دقت موردنیاز برای قسمتهای مشخص و برش بقیه قسمتها با برش ارزانتر است.

نتیجه گیری:
همپوشانی طیف ضخامت و قابلیت های این چهار فرایند باعث می شود انتخاب کنید که کدام یک برای استفاده در هر بخشی استفاده شود. بنابراین سازندگان یا مراکز خدمات فولادی که نیاز به برش طیف وسیعی از مواد دارند، اغلب با ماشین آلات مجهز به دو یا چند فرایند برش کار می کنند.

چطور به سرعت هزینه ساعتی و نرخ ماشین ها در خطوط شیت متال را محاسبه کنیم ؟

در این مقاله خواهیم دید که بطور ویژه برای خطوط برش رول فرم، برش لیزر، ماشین پانچ، بازگشت پول و نیز تعداد ساعتهای کاری نقش بسیار مهمی بازی می کنند و بازگشت پول تصمیمی است که تولید کننده باید بگیرد.

بعضی وقتها پرسش می شود که چقدر باید برای هر ساعت ماشین در نظر گرفته شود و در انتهای این مقاله می بینیم که تولید کننده باید سوال متفاوتی را پاسخ دهد، چقدر از هزینه های سربار به هزینه های کاربری ماشین متصل است؟ و هزینه ناخالص که او می خواهد داشته باشد و نیز نرخ عمومی که در بازار باید به کار گرفته شود چقدر است؟

 

محاسبه هزینه ساعتی ماشین

هزینه ساعتی ماشین جمع ۶ فاکتور است،  که بر اساس هزینه ساعتی (HC)  بیان می شود.

۱- HC  سرمایه گذاری

برای محاسبه هزینه ساعتی سرمایه گذاری، ما با تقسیم مقدار سرمایه گذاری به تعداد سالهایی که میخواهیم بازگشت اتفاق بیافتد شروع می کنیم.

در حسابداری استهلاک معمولا برای یک ماشین ۵ ساله در نظر گرفته می شود، ولی بعضی از شرکتها می خواهند که سه ساله بازگشت کامل شود. مقدار بدست آمده باید بر تعداد ساعتهای مورد انتظار عملیاتی تقسیم شود.

(سرمایه گذاری HC) = (مقدار سرمایه گذاری) / (دوره بازگشت سرمایه)  / (ساعتهای عملیاتی)

برای مثال یک سرمایه گذاری به ارزش ۵۰۰,۰۰۰ یورو با بازگشت سرمایه ۳ ساله و ۳۰۰۰ ساعت کار در سال هزینه سرمایه گذاری ۵۵٫۵ یورو در ساعت را خواهد داشت.

۲- HC برق

هزینه برق از توان مصرفی ماشین محاسبه می شود. توان مصرفی مقداری که روی پلاک ماشین درج شده نیست، این عدد مقدار ایمنی در نظر گرفته شده برای کارکرد همه عملکردها بطور همزمان است . توان مصرفی میتواند با در هر دوره ای زمانی برای یک وسیله خاص اندازه گیری شود و این مقدار معمولا ۵۰% توان نصب شده می باشد. برای ماشینهای سروو الکتریک این مقدار ۱۵-۲۰% توان درج شده است.

 

 (برق HC) = ( KWتوان مصرفی ماشین به ) x ( {Euro/Kw هزینه مصرف برق به })

برای مثال برای ماشینی با مصرف ۲۰kw هزینه برق مصرفی ۳ یورو در ساعت است.

 

۳- HC  کارگری

این هزینه کارگری است که مستقیما با ماشین کار می کند. در برخی موارد یک اپراتور همزمان بر روی چند ماشین فعال است، در این حالت باید درصدی از هزینه برای هر ماشین در نظر گرفته شود.

 (کارگری  HC) = (هزینه اپراتوری بر ساعت) X % زمان فعالیت با هر ماشین))

 

برای مثال، اگر هزینه یک اپراتور ساعتی ۲۵ یورو است و ۳۵% از زمان با ماشین کار می کند، HC کارگری ۸٫۸ یورو می باشد.

 

۴- HC  تعمیرات ونگهداری

برای محاسبه این هزینه می توانیم هزینه سالیانه را بر تعداد ساعتهای عملیاتی ماشین تقسیم کنیم. این هزینه از هزینه نگهداری می تواند از ماشینهای مشابه تخمین زده شود و یا به عنوان درصدی از مقدار سرمایه گذاری باشد.

 

 (نگهداری و تعمیرات HC) = (هزینه سالیانه نگهداری و تعمیرات) / (تعداد ساعتهای عملیاتی)

 

برای مثال یک ماشین با ۶۰۰۰ یورو هزینه نگهداری وتعمیرات با ۳۰۰۰ ساعت کار ، HC نگهداری و تعمیراتی معادل ۲ یورو دارد.

 

۵- HC  مصرفی ها

مصرفی ها، برای مثال، هزینه سنبه وماتریس، فیلترها، روغنها وگاز کمکی برای لیزر می باشد.

این هزینه ها میتواند از سوابق ماشینهای مشابه گرفته شود و یا محاسبه شود و مستقیما به تعداد ساعتهای عملیاتی مربوط می شوند.

برای مثال ما HC  مصرفی ها را برای این مثال ۸ یورو در نظر می گیریم.

۶- HC  فضای اشغال شده

برای تکمیل هزینه ها ، باید هزینه فضای اشغال شدعه توسط ماشین را اضافه کنیم. پیشنهاد می شود که هزینه اجاره یک ساله برای چنین فضایی را در نظر گرفته و بر تعداد ساعاتهای عملیاتی تقسیم کنید.

{فضای اشغال شده HC } = (هزینه اجاره برای یکسال)  / (ساعتهای عملیاتی)

 

HC  کلی

در مثال قبلی، HC  کل معادل ۷۷٫۳ یورو می شود. این هزینه ، هزینه های عملیاتی ماشین را پوشش می دهد و همانطور که دیدیم شامل تصمیم برای دروه بازگشت سرمایه نیزمی شود.

HC سرمایه گذاری برای ماشینهای نو معمولا مهمترین فاکتور در این جمع می باشد. برای ماشینهایی که بازگشت سرمایه آنها محقق شده است، این فاکتور می تواند صفر در نظر گرفته شود و در واقع HC  تعمیرات ونگهداری افزایش می یابد.

 

نکته ها:

وقتی هزینه تولید را برای یک مشتری محاسبه می کنیم HC  در فرمول زیر استفاده می شود:

 (هزینه کلی تولید) = (تعداد قطعات) x (هزینه مواد برای هر قطعه)  +   (HC) x [(زمان تولید هر قطعه به ساعت) X (تعداد قطعات) + (زمان ست آپ به ساعت) ]    +    (هزینه ابزار)   +   (هزینه برنامه نویسی ماشین)

 

 

 نکات زیر را مدنظر قرار می دهیم:

HC ضرب در تعداد قطعات و سایکل تایم یک هزینه جاری است و بستگی به تعداد کل قطعات تولید شده دارد.

زمان ست آپ ماشین نیز باید در HC  ضرب شود چرا که ماشین در طول این زمان متوقف است، این می تواند یه هزینه ثابت در نظر گرفته شود.

اگر تولید نیاز با ساخت ابزاری خاص دارد، این باید بهعنوان هزینه ثابت در نظر گرفته شود، دقیقا مشابه هزینه برنامه نویسی ماشین.

 

تصمیم گیری برای قیمت گذاری ساعتی ماشین

محاسبات قبلی به ما چارچوبی برای قیمت گذاری ماشین براساس هر ساعت عملیات می دهد.

با دانستن HC  ماشین تولید کننده حالا باید دو فاکتور دیگر را اضافه کند: تقسیم  هزینه های سربار و سود ناخالص که میخواهد از عملیاتماشین بدست آورد.

تقسیم هزینه های سربار

هزینه های سربار ،هزینه های ساختاری شرکت مانند هزینه های بازرگارنی،سرمایه گذاری ،نگهداری ،گرمایش، اداری وخدمات هستند که بطور مستقیم به تولید مرتبط نمی باشند.روش ثابتی برای تقسیم سربار وجود ندارد ولی این فرمول پیشنهاد می شود:

 

 (هزینه های سربار  HC) = (هزینه های سربار)  / (کل مساحت تولید به متر مربع)      x       (مساحت اشغال شده ماشین) / (تعداد ساعات تولید)


با این روش ماشینی که سطح کمتری از سالن تولید را اشغال کرده است هزینه سربار کمتری را جذب می کند تا ماشین بزرگتر.

نکته: در HC ماشین قبلا HC سرمایه گذاری و نیز توان مصرفی ماشین قرار گرفته است.این هزینه ها عموما در هزینه های سربار لحاظ می شوند. به منظور دستیابی به دقت بیشتر، پیشنهاد می شود هزینه سرمایه گذاری سالانه و توان مصرفی ماشین از فرمول بالا کاسته شود.

 

سود

می دانیم که هزینه یکمحاسبه است و سود یک تصمیم. در حقیقت دانستن هزینه های عملیاتی گام ضروری در قیمت گذاری درست است و نیز برای ارزیابی سرمایه گذاری جدید.

برای محاسبه قیمت، ما باید سودی را که میخواهیم در ساعات کاری داشته باشیم به درصد اضافه کنیم.

(قیمت ساعتی) = ((ماشین HC) + (تقسیم سربار HC)) / (100 – سود%) x 100

برای مثال ما پیدا کردیک که HC  سیستم ما ۷۷٫۳ یورو بر ساعت است. اگر تقسیم هزینه سربار ۱۲ یورو بر ساعت باشد و ما سود ۱۵% ، قیمت نهایی به شرح زیر می شود:

 (قیمت ساعتی)= (۷۷,۳ + ۱۲) / (۱۰۰-۱۵) x 100 = 105 یورو بر ساعت

تولید کننده همچنین باید از قیمت بازار هم مطلع باشد و در قیمت گذاری نهایی آن را لحاظ کند.

 

نویسنده: آرتور دالان

گردآوری و ترجمه: واحد فروش شرکت راتین تجهیز البرز

تاریخ: مردادماه ۹۶

ارتباط با ما